بعضيها هستند كه.. خيلي ميدانند آدمها را
بعد من يك جورهايي ميترسم ازشان
يعني ميگريزم از معاشرتشان، از قاطي شدن باهاشان و درد و دل كردن برايشان و ..
مي ترسم نزديكشان شدن همانا باشد و گرفتارشان شدن همان
بس كه مي فهمند، مي دانند، بس كه دست آدم را از پيش مي خوانند
اين آدمها را بايد فقط از دور ببيني و بگويي
w
o
w
.
بعد من يك جورهايي ميترسم ازشان
يعني ميگريزم از معاشرتشان، از قاطي شدن باهاشان و درد و دل كردن برايشان و ..
مي ترسم نزديكشان شدن همانا باشد و گرفتارشان شدن همان
بس كه مي فهمند، مي دانند، بس كه دست آدم را از پيش مي خوانند
اين آدمها را بايد فقط از دور ببيني و بگويي
w
o
w
.
۳ نظر:
و امان از یک وقت هایی که اشتباهی نزدیک شان می شوی ...
منم این جوریم.....بعضی وقتا میخوام از پنجره بپرم بیرون
خودت چطوری؟
ارسال یک نظر