شنبه، آبان ۱۵، ۱۳۹۵

این یک اعتراف است

راستش را بخواهید هنوز پاریس را بیشتر از هر شهر دیگری دوست دارم. هرچند سه سال بیشتر آنجا زندگی نکردم. هرچند سه سال راحتی نبود. هرچند آن روزها همه چیز بنظرم سخت بود. گران بود. ناممکن بود. هرچند دوسال آخرش معتقد بودم انتخاب پاریس برای مهاجرت یک تصمیم غلط بود. اما تصمیم های غلط غیرمنطقی معمولن شیرین ترین تجربیات آدم می شوند. اینطور نیست؟ مثل عاشق شدنهای به دنبال یک نگاه کش دار. نمی دانم گفته ام یا نه. اما همه عشق های زندگیم ظاهر جذابی داشتند. دست کم برای من جذاب بودند و من اول عاشق ظاهرشان شدم بیکه هنوز بشناسمشان.عشقم به پاریس هم مثل بقیه عشقهایم یک کلیشه سبک است و انکارش نمی کنم. ولی هست. هرچند در برلین زندگی خیلی راحت تر و منظم تر و روی روال تری داشتم. هرچند برلین از همان روز اول برایم آغوش باز کرد درحالیکه پاریس پشت میکرد و ناز و ادا داشت. اما من هنوز عاشق پاریسم. و منتظر روزی هستم که پاسپورت آلمانیم را بگیرم و برگردم پاریس. 
.