آدمها، يعنی آدمبزرگها، يعنی نه آدمبزرگهای دنيای واقعی، آدمبزرگهای همين ولايتِ خودمان، بايد، بايد، بايد بلد باشند آدم وقتهای قهرکردهگی برنمیدارد موبايلاش را خاموش کند. اصلن موبايل خاموش کردن خر است و کار زيرِ هيژدهسالانهایست. خاموش کردنِ موبايل يعنی من رفتهام توی غار. يعنی بگذاريد پنج دقيقه برای خودم باشم. بعد، بعد از پنج دقيقه بياييد دم در غار دنبالم. آخر پدرِ من، غاری که ويزا میخواهد و گرينکارد میخواهد و بيليت هواپيما میخواهد و چه و چه، آدم چهجوری با کدام وسيلهی نقليهی ديجيتالای پاشود بيايد دمِ درش خو!
به نظرم قهرِ ال-دی بیچارهترين کار دنياست. بسکه تاچ ندارد و بغلِ يواش از پشت ندارد و سکوت توی بغل ندارد و لُپ ندارد و دماغ توی يقه ندارد و اصلن هيچ کوفت ديگری ندارد که بشود بیکلمه حل و فصلاش کرد. کلمه؟ کلمه خر است اينجور جاها، بهخدا
+
.
به نظرم قهرِ ال-دی بیچارهترين کار دنياست. بسکه تاچ ندارد و بغلِ يواش از پشت ندارد و سکوت توی بغل ندارد و لُپ ندارد و دماغ توی يقه ندارد و اصلن هيچ کوفت ديگری ندارد که بشود بیکلمه حل و فصلاش کرد. کلمه؟ کلمه خر است اينجور جاها، بهخدا
+
.
۲ نظر:
حالا این نوع قهر کاربردی هست؟
قضاوت با شما دوست عزیز
;)
ارسال یک نظر