سه‌شنبه، خرداد ۲۵، ۱۳۸۹

شادی شود آن غم که خوریمش چو شکر خوش

یک ساحل شنی باشم انگار. یک موج غم می آید و می کوبد و می رود و .. درست پشت سرش یک موج شادی، بعد من عاشق آن جایی هستم که موج ها قاطی می شوند. آنجایی که غم دارد می رود، شادی دارد می آید. شادی اش عمیق تر است انگار.
.

۴ نظر:

محـمد گفت...

اين وبلاگ شما يه نيم اينچي به عمق شادي ما افزوده رعنا خانوم!

R A N A گفت...

وای!! چه کامنت خوبی بود D:
دچار حس آشنای خود-شیفتگی شدم یهو

محـمد گفت...

خوبی از خودته. خودشیفتگیت رو ننداز گردن من! :)

R A N A گفت...

ajabaa
:D