آب گرم کن مامان بزرگم خراب شده. اومدن طبقه بالا-یعنی خونه ی ما- برن حمام. بعد این قدر ناز بوی شامپو توی همه خونه پیچیده که من عاشق شامپوش شدم اصلن و عاشق مامان بزرگم شدم هی بیشتر از قبل و لحظه شماری می کنم کی این یکی- دو ساعت تموم میشه و با لپ های گل انداخته و پوست صورتی از توی بخارهای حمام میاد بیرون تا بپرم بغلش کنم محکم... بوسش کنم یه عالمه.. که قربون صدقه شامپوش برم هی که اینقدر خوش بوه آخه!
.
.
۱ نظر:
nane ghorban ro ghorban,, ke inghadr naze in neveshte
ارسال یک نظر