شنبه، اسفند ۲۲، ۱۳۸۸

رو به راهم

زندگي‌ام رو به راه است. رو به راهي كه رفته‌اي. رو به راهي كه مانده‌ام

از هاجرفرهادی
.

۵ نظر:

R A N A گفت...

از فيس بوكِ دوستِ‌دوستي بلند كردم! كه اسمش يادم نيست. به لينكش هم دسترسي ندارم
:D
گفتم كه گفته باشم

月光 گفت...

ولی من چهارپایه گذاشتم، دستمو زدم زیر چونم و به عقب نگاه میکنم. می دونم بالاخره یکی از این مسیر رد میشه و تا اون موقع سعی میکنم از مناظر لذت ببرم

مهرداد شهابی گفت...

اولی: ـ
فکر می کنی نمی شه دیگه نگاهم کنی
اما دلت نمی خواد بی سر پناهم کنی
می گی شگون نداره، با بغض راهی بشم
داری بهم می رسی که رو به راهم کنی

دومی: ـ
نه! رو به راه نمی شی، هر چی بهت می رسم
...

ناظر (می شه سومی دیگه): ـ
ولش کن لوس می شه!ـ

من: ـ
کی به ناظر گفت حرف بزنه؟؟؟!!! ـ

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

از من چه مانده است، ـ

بگردم، ـ

نبودنت را پیدا کنم، ـ

بگردم، پیدا کنم، ـ

دهان دری را که تلخ است

که لب وا نمی کند، ـ

بگردم، ـ

پیدا کنم، ـ

زندگی ام رو به راه است، ـ

رو به راهی که رفته ای، ـ

رو به راهی که مانده ام، ـ

از من چه مانده است

بگردم، ـ

نبودنت را پیدا کنم


هاجر فرهادی

R A N A گفت...

MerC mehrdaad :)

ناشناس گفت...

امسالم نشد هفت سین بچینیم

دوتایی با هم دورش بشینیم...

عیدت مبارک .. من دارم می رم

شاید اینجوری کم شه تقصیرم......

از مونا برزویی ست. یه تبریک عید دیگه هم داره:

به سبزه ی نگاهت ، روبان ِ قلب و بستم

با شمع و تنـگِ ماهی منتظـرت نشستم !

دوباره روی شیشـه بارون نشسته تک تک

خوشرو تر از چکاوک !

عیدِ تو هم مبارک!!!!