کسی که اولین ضربه را می خواباند زیر توپ. کسی که غافلگیر نمی شود. که حواسش به بازی هست .. . حالا در يك بازي برنده تويي در يك بازي كسي كه با تو بازي مي كند
lol khob az bachehaaye MBA haminam entezaar mire ;) vali jeddi khodamam hes mikonam injoori kheily behtaran. harkas be tajrobehaaye khodesh ta'mimesh mide. be jaaye inke man be zoor tajrobeye khodamo bokonam too kalleye mellat :P
آخه مساله اینجاست که معمولا کسی که اول شروع می کند برنده نیست!! داستانش خیلی طولانیه. ولی اصلش اینه که توی دنیای رقابتی همه گرگ هستند! یعنی ایده های هم دیگه رو می دزدند! به بیان دیگر:
خب فرق دنياي من با شماها اينه كه، اينجا كسي حواسش به بازي نيست. پس اوني كه بازي رو شروع مي كنه، بقيه رو غافلگير كرده. يا بهتره بگم،تا مدتي كسي نمي فهمه كه اين بازي شروع كرده. بازي. يعني حركت هاي از پيش فكر شده. يعني جهت دار. يعني دنبال بردن. اگه حواست نباشه كه دارن باهات بازي مي كنن، اگه هي باور كني كه همه اش اتفاق بوده و اينا... اگه دير بفهمي كه بازيه .. باختي ديگه معلومه ميافتي توي تله هوم؟
به عبارتي، اينجا همه گرگ نيستند. انگاري يه گرگ بيافته بين گله ميش ها مثلا حالا :P
خیلی باحال شد!! شاید حوصله نداشته باشی که این بحث رو ادامه بدیم. ولی خب بگذار بگم که این دوباره تعمیم تجاری داره! بازی با تعریف شما یعنی استراتژی!! نکته اینجاست که استراتژی توی بازار رقابتی معنی پیدا می کنه (البته بین تئوریسین ها اختلاف وجود داره) و وقتی رقابتی وجود نداشته باشه یعنی بازار امن باشه سازمانها لخت میشوند! (لخت یعنی بیخیال نه برهنه) بعد سرو کله ژاپنی ها پیدا میشه و عین فشنگ از بغل گوشت رد میشوند!
راه حل در یک کلمه خلاصه میشه: نوآوری! نوآوری می تونه سازمان رو نجات بده. احتمالا توی تعمیم شما نوآوری یعنی یه بازی جدید یا همون بازی قبلی با روش جدید!
۸ نظر:
کسی که اولین ضربه را می خواباند زیر توپ.
کسی که غافلگیر نمی شود.
که حواسش به بازی هست
..
.
حالا در يك بازي برنده تويي
در يك بازي كسي كه با تو بازي مي كند
خیلی جالبه!
این میکروبلاگهایی که می نویسی من همه اش توی فضای بیزنس و سازمان و خرت و پرتهای دیگر می خونمشون!
lol khob az bachehaaye MBA haminam entezaar mire ;)
vali jeddi khodamam hes mikonam injoori kheily behtaran. harkas be tajrobehaaye khodesh ta'mimesh mide. be jaaye inke man be zoor tajrobeye khodamo bokonam too kalleye mellat
:P
آخه مساله اینجاست که معمولا کسی که اول شروع می کند برنده نیست!! داستانش خیلی طولانیه. ولی اصلش اینه که توی دنیای رقابتی همه گرگ هستند! یعنی ایده های هم دیگه رو می دزدند! به بیان دیگر:
کسی که بازی را شروع می کند فاتحه اش را می خوانند!
حالا اگه راست میگی توی اینو تعمیم بده به تجربه خودت
خب فرق دنياي من با شماها اينه كه، اينجا كسي حواسش به بازي نيست. پس اوني كه بازي رو شروع مي كنه، بقيه رو غافلگير كرده. يا بهتره بگم،تا مدتي كسي نمي فهمه كه اين بازي شروع كرده. بازي. يعني حركت هاي از پيش فكر شده. يعني جهت دار. يعني دنبال بردن.
اگه حواست نباشه كه دارن باهات بازي مي كنن، اگه هي باور كني كه همه اش اتفاق بوده و اينا... اگه دير بفهمي كه بازيه .. باختي ديگه
معلومه
ميافتي توي تله
هوم؟
به عبارتي، اينجا همه گرگ نيستند. انگاري يه گرگ بيافته بين گله ميش ها
مثلا حالا
:P
خیلی باحال شد!!
شاید حوصله نداشته باشی که این بحث رو ادامه بدیم. ولی خب بگذار بگم که این دوباره تعمیم تجاری داره! بازی با تعریف شما یعنی استراتژی!! نکته اینجاست که استراتژی توی بازار رقابتی معنی پیدا می کنه (البته بین تئوریسین ها اختلاف وجود داره) و وقتی رقابتی وجود نداشته باشه یعنی بازار امن باشه سازمانها لخت میشوند! (لخت یعنی بیخیال نه برهنه) بعد سرو کله ژاپنی ها پیدا میشه و عین فشنگ از بغل گوشت رد میشوند!
راه حل در یک کلمه خلاصه میشه: نوآوری!
نوآوری می تونه سازمان رو نجات بده. احتمالا توی تعمیم شما نوآوری یعنی یه بازی جدید یا همون بازی قبلی با روش جدید!
عجب چیزی شد!!!
آره خيلي باحال شد.
نه اتفاقن دوست دارم كامنت بازي هاي اين مدلي رو. معمولا به جاهاي جالبي مي رسي
خيلي هم مرسي
شما هم مرسی!
ارسال یک نظر