سه‌شنبه، اسفند ۲۵، ۱۳۸۸

غریب را دلِ سرگشته با وطن باشد

امسال دلم يك چيزي كم دارد براي بهار. بوي خاك هست، دستمال گرد گيري، نردبان، برق شيشه، زوزه جارو برقي.... اينها همه هستند. اما همين ها بي آرامم مي كنند انگار.. وقتي كه تو اين همه نيستي.
...
اين پست بهارانه‌ي پارسالم رو خيلي دوست دارم
هرچند كه امسال حسش خيلي متفاوته
.

۳ نظر:

شاهین گفت...

مشکل از بهار نیست. زمستان بی بخار بود

ا ل ه ه گفت...

در این هفت سین مختصر
گندم می کارم
آن قدر که تمام سال از سفره
نان
درو کنیم .


" نبض خیس صبح " به روز شد !

S.K. گفت...

و هی یادم می آید آن روزهایی که تو باز نبودی و من هی به خیال خودم فکر می کردم هستی

به سبک خودت جواب دادم
همینجوری
:)
و همانا مدتی بود که افسرده شده بودم هی توی قسمت وبلاگ دوستان می رفتم توی
blogfa
اما هیچکس آپ نمیکرد
تا اینکه امروز یادم آمد
:)