كلمات.. كلمات..
تنها كه ميشوم، رسوب ميكنم در كلمات.
هي راه ميروم سرگردان.. هي حرف توي حرف، هي اشك، هي لبخند، هي تايپ، هي پابليش، هي اِديت. جا ميمانم مدام ازعقربههاي ساعت. زمين گيرم ميكنند كلمات.
ميترسم از خودم. از كلمههاي ياغي ميترسم.
مرا تنها نگذاريد. با من حرف بزنيد. چرت و پرتهاي روزمرهتان را بگوييد برايم اما تنهايم نگذاريد. غُر بزنيد، ناله كنيد، فحش بدهيد حتي (لايت)، اما تنهايم نگذاريد.
مي ترسم. از تنهايي نه، از خودِ تنهايم ميترسم
به خدا
.
تنها كه ميشوم، رسوب ميكنم در كلمات.
هي راه ميروم سرگردان.. هي حرف توي حرف، هي اشك، هي لبخند، هي تايپ، هي پابليش، هي اِديت. جا ميمانم مدام ازعقربههاي ساعت. زمين گيرم ميكنند كلمات.
ميترسم از خودم. از كلمههاي ياغي ميترسم.
مرا تنها نگذاريد. با من حرف بزنيد. چرت و پرتهاي روزمرهتان را بگوييد برايم اما تنهايم نگذاريد. غُر بزنيد، ناله كنيد، فحش بدهيد حتي (لايت)، اما تنهايم نگذاريد.
مي ترسم. از تنهايي نه، از خودِ تنهايم ميترسم
به خدا
.
۳ نظر:
تو جا نمی مانی. این عقربه ها هستند که عجله دارند
آدمهای برونگرا انرژی خود را از دور هم جمع شدن و صحبت کردن و چیزهایی شبیه به این تجدید می کنند.
wow
Absolutely True!!
: )
ارسال یک نظر