سه‌شنبه، اسفند ۱۱، ۱۳۸۸

من اصلا قبول ندارم که آدم های درون گرا عمیق ترند
به نظر من فقط رنج بیشتری می کشند
.

۵ نظر:

شاهین گفت...

چرا رنج؟
من بشتر درونگرا هستم و از وقتی وارد دانشگاه شدم به سمت برونگرایی حرکت کرده ام. راستش را بخواهی زندگی درونگرایی را بیشتر دوست دارم. و به تازگی دارم یک دکترین در مدل ذهنمی ام توسعه می دهم! (ادبیات آکادمیک رو داری فقط!!) عرض می کردم که ...

R A N A گفت...

اینکه چرا رنج... نمی دونم واقعا
به نظر اینجوری میاد خب. معمولا به نظر افسرده تر میان.
حالا شما که جفتش رو تجربه کردی، قبول داری که آدم های درون گرا عمیق ترند؟ و آدمهای برون گرا بیشتر آدم های سطحی ای هستن؟

شاهین گفت...

ممکنه به نظر برسه (از دید اطرافیان به سوژه) که کسی که درونگراست پس عمیق تر هم هست. اما من فکر میکنم این دوتا ارتباط ضعیفی دارند. به نظر من منظور از عمیق تر بودن یعنی پیچیده تر بودن مدل ذهنی. حالا این مدل ذهنی یه چیزی که صد تا مفهوم توی دل خودش داره. چیزی که به درد بحث ما می خوره اینه که یه سری چیزهایی که در این مدل ذهنی نقش دارند از جنس ویژگیهای شخصیتی هستند. و یه سری دیگه از جنس ارزشها و باورها و ...
خب؟
حالا درونگرایی یا برونگرایی یکی از ابعاد شخصیتیه. توی همین چارچوب نئورتیسزم و وظیفه گرایی هم مطرح می شن که ممکنه باز هم ارتباط ضعیفی با عمیق بودن داشته باشند. ولی اگر چارچوب دسته بندی ویژگی های شخصیتی رو عوض کنیم خیلی جالب تر میشه:
شخصیتها تیپ آ احتمالا ادمهای عمیق تری هستند. ولی شخصیتهای تیپ ب به نظر میرسند که ادمهای عمیقی هستند!

R A N A گفت...

كلا موافقت خودم رو با حرف هات اعلام مي كنم
خصوصا اين بخش آخر:
شخصیتها تیپ آ احتمالا ادمهای عمیق تری هستند. ولی شخصیتهای تیپ ب به نظر میرسند که ادمهای عمیقی هستند

Al گفت...

مرصی که کامنت دادی...
این خیلی خوبه ایضا