یکشنبه، خرداد ۰۲، ۱۳۸۹

از عاشقانه های وحشی

تو همین حالاش داری پوستم رو می کنی
.

۳ نظر:

فروغ گفت...

پرتقالی تو مگه رعنا؟! ;)

فروغ گفت...

بعدشم؛ اونقدر قرار سه نفرمون دیر و دور شد که منم گرفتار پلیدی پایان نامه و کار شدم. تازه من یه گرفتاریای فوق پلیدی هم داشتم که تو و عاطفه نداشتید.
حالا، وات ایز یور آیدیا؟!

R A N A گفت...

:(
یه کاریش می کنیم حالا. توی تابستون نظرت چیه؟ هوم؟