امروز با ماشين از جلوي دبيرستانم رد شدم. وقت تعطيلي بود و ترافيك سرويسها و دختركهايي كه با مانتوهاي جلو بسته گشاد سرمهاي و مقنعههاي مشكي، توي پياده رو و خيابان وول ميخوردند.. به در كوچك مدرسه نگاه كردم و خانم ناظم را ديدم كه با چادر مشكياش دم در ايستاده و درست مثل آن سالهاي دور دور دور با يك دست روگرفته و فقط نوك دماغ و يكي از چشمهاش بيرون از چادر است. دلم هري ريخت از دوست داشتنش. انگار خانم ناظم با آن چادر مشكي و يك لنگه چشم روشن نماد تمام سالهاي پرشرو شور نوجوانيام باشد، دلم خواست دوتا بوق بزنم برايش و تا كمر از پنجره ماشين بيايم بيرون و با تمام وجود برايش دست تكان بدهم و لبخند بزنم، يا اصلا اسمش را بلند فرياد بزنم، مثل تمام فريادهايي كه در روزهاي بيخيالي مدرسه ميزديم.. اما درست روبروي در مدرسه بودم كه.. ديدم صداي ضبطم بلندتر از حد معمول است، آرايش دارم و شالم هم تقريبا دارد از پشت سرم ميافتد.. اين بود كه بوق و فرياد كه هيچ، حتي دست يواش هم تكان ندادم برايش و فقط از پشت شيشههاي بزرگ قهوهاي عينكم، به آن يك لنگه چشم روشن مهربان* نگاه كردم و يواشكي اشك ريختم و بين ترافيك سرويسها گم و گور شدم.
.
* شيرين عسل نيستم. ته چشمهايش مهربان بود و اين را نه در چهار سال دبيرستان، بعد كه از مدرسه رفتم فهميدم.
.
.
* شيرين عسل نيستم. ته چشمهايش مهربان بود و اين را نه در چهار سال دبيرستان، بعد كه از مدرسه رفتم فهميدم.
.
۶ نظر:
کدومشونو میگی؟..منم دلم تنگ شد الان واسه ریحانه.
انقدر بت خوش گذشته؟ من که عمرمو هدر دادم تو این مدرسه ها. دیگه ناظمو که اصلا پایه ات نیستم.
تیتر رو خوب اومدی :)
رعنا کدومشونو می گی خدائی؟...من با دیدن مدرسه و ناظم فقط یاد آهنگ دیوار پینک فلوید میفتم...راستش اونموقع ها همه می گفتن بزرگ بشی دلت تنگ می شه. اما من هنوزم می خوام همه مدرسه ها رو خراب کنم جاش استادیوم بسازم!
مالیخولیایی>> الان معلومه چرا جواب ندادم؟؟ اسم هیچ کدوماشون یادم نمونده با کمال شرمندگی!
dreamer>> بابا بی خیال! تو یعنی توی مدرسه هم خوش نگذروندی؟؟ مگه میشه بین اون همه بچه شر باشی و بهت خوش نگذره؟؟
s3m>> ما چاکراتیم
موفرفری >> دبیرستان رو می گم! تو که نمی شناسی که. گلبن کوتاه بیا! من واقعا دلم واسه شربازی های دوره راهنمایی یه ذره شده، مسابقه بسکت ها یادته؟ اون دیواره یادته می رفتیم می شستیم روش؟! زو زو کشیدن های کش دارمون یادت میاد؟ یادته کفش های نوی هم رو لگد می کردیم؟ یادته قلب گوسفند رو بلند کردیم از آزمایشگاه زیست؟ پای قورباغه ها یادته کرده بودیم توی کیسه؟ دلت تنگ نشده هنوز؟
لایک!!!خیلی لایک!
ارسال یک نظر