دوشنبه، مرداد ۱۱، ۱۳۸۹

ضعیف شدم

فردای عروسیا که نمیتونی از تخت بیای پایین بس که سرت گیج میره.. که نیگا می کنی می بینی کفش های پاشنه ده سانتی لنگه به لنگه افتاده کف اتاق، کنار پیرهن سرخابی و سوتین سفید ابری و.. بعد گوشی ت ویبره می زنه در جواب اس.ام.اسی که نصفه شب فرستاده بودی و حالا از خودت می پرسی که چی؟
بس که هنوز گیج و منگ و خنگ و تشنه ام، واسه خودم ها می کنم ببینم مست نبودم واقعا دیشب؟
.

هیچ نظری موجود نیست: