چهارشنبه، فروردین ۲۵، ۱۳۸۹

اين فانوسِ دريا پرستِ پر عطشِ مست

من؟ هنوز سرگردانم. هنوز سوار نيستم بر كلمات. بر زندگي‌م. هنوز سرمست و سربه هوايم و هنوز لبخند راست-راستي مي‌زنم به دنيا و هنوز با آسمان ابري بغض مي‌كنم و ..
من هرروز دختران سي ساله را مي‌خوانم و غبطه مي‌خورم بهشان. بس كه مي‌دانند چه دارند مي‌نويسند. بس كه كلامشان گم نمي‌شود. كه احساس، غرقشان نمي‌كند؛ كه نمي‌بَرَدِشان. بس كه سوارند بر كلمه‌ها، بر زندگي‌شان و بس كه انگار دو چشم و دو گوش بيشتر از من دارند.
اصلا يكي بايد بردارد بنويسد از اين سي سالگي. كه از من اگر مي‌پرسيد زندگي از همان سي سالگي شروع مي‌شود. كه تا قبلش همه‌اش اين-در، آن-در زدن است. گنگ و گول بودن است و كشتي-كج است انگار با دنيا.. خوب است؛ خوش است؛‌ وحشي و كله شق و شيرين است؛ اما دست-گرمي‌ست. حساب نمي‌شود انگار. من اگر خدا بودم سوتِ زندگي را از سي سالگي مي‌كشيدم. كه يعني بازي از اينجا شروع مي‌شود.
از جايي كه آدم‌ها اسب چموش درونشان را رام كرده باشند. از جايي كه به تاخت مي روند. حالا شايد ندانند هم كه به كجا، اما سوارند و مي‌تازند و ..
اسب من هنوز دارد شيهه‌هاي وحشي مي‌كشد براي خودش. سوارم‌ها، اما هنوز يورتمه هم نمي‌توانم بروم. چسبيده‌ام به زين و افسارش را سفت مي‌كشم تا زمينم نزند. شايد هم منتظر نشستم تا باز زمينم بزند. نمي‌دانم كجايم. سوار هستم، اما سواري نمي‌دانم.
هه!
نمي‌دانم.
شايد يكي از همين روزها
يكي از همين آدم‌ها
بايد بيايد و آرام بزند پشت اسبم و بگويد: هي
.

۹ نظر:

Atefe گفت...

خوب من هم هنوز سرگردانم
اما این سرگردانی رو دوس دارم
تو هم دوسش داشته باش
خیلی خوبه

محـمد گفت...

من با عاطفه موافقم. راستش یه روی دیگه سوار شدن به کلمات خوب نیست. آدمایی که من می شناسم که اینجوری اند گاهی خطرناک می شن! چون می تونن احساسشون رو پشت کلمات قائم کنن یا حتی یه جور دیگه نشون بدن. با تمام احترامی که برای حرفه ای ها در همه رشته ها قائلم دوست دارم همیشه آماتور باشم.
- چه عجیب. برای من همیشه سی سالگی آخر عمرم بوده. یه موقعی که می خواستم سی سالم شد خودکشی کنم!

R A N A گفت...

Atefe >> هوم؟ دوستش هم دارم راستش. ولي گاهي كلافه مي كنه آدم رو
dreamer >>
با تمام احترامی که برای حرفه ای ها در همه رشته ها قائلم دوست دارم همیشه آماتور باشم.
aaaali bood! man jaaye to boodam postesh mikardam too weblogam! ;)
هاها!‌چرا؟ مگه سي سالگي چشه؟ من تولد سي سالگي م رو يه جشن گنده مي خوام بگيرم. همه تون هم از حالا دعوت
;)

محـمد گفت...

تو که جای من نیستی! تازه وبلاگ من و تو نداره. این حرفا چیه :)
آخه تا سی سالگی سرحالی خوشگلی خوش هیکلی حال داری موهات نریخته، بعدش... نمی دونم بعدش چی میشه امیدوارم حرف تو درست باشه

R A N A گفت...

dreamer >>
نه داداش. اوني كه شما مي گي چهله. بماند كه بعضي مردها تازه بالاي چهل، چهل و پنج يه جذابيت خاصي پيدا مي كنن لامصبا.

محـمد گفت...

راست میگی؟ چه خوب. خوب مهلت خودکشی تا 45 سالگی تمدید شد. (دست و کِل حضار!) فیلم رو هم خواستی بت می رسونم

golbonmol گفت...

من اگر خدا بودم صرفا جلوی گذرون عمرو می گرفتم. و الا این چموشی هم خوب است. تجربه خوب است. من نمی ذاشتم پیر شن آدما. حداقل اونائی که می دونم می خوان یه جائی برن با این اسبه

محمد گفت...

kash dar sargardanie masoomaneat sharikat budam
kash ghadre yekdane korandat ra midanesti
anke harkoja mibaradato baz gom nemishavi....
dirine zamanist ke asbam ra raha kardam amma digar parvaye hadesey jadid nadarad
kash midanesti.....

R A N A گفت...

موفرفری>>
حداقل اونائی که می دونم می خوان یه جائی برن با این اسبه
.. kheily khoob bood
محمد>>
دیگر پروای حادثه جدید ندارد؟؟؟
:(