پنجشنبه، اردیبهشت ۰۲، ۱۳۸۹

از ناگفتنی ها

مامان دیشب از عروسی برگشته، داره با بابا راجع بهش صحبت می کنه: شهربانو خانم به چه سختی اومده بود
بابا: شهربانو خانم کیه؟
مامان: شهربانو خانم دیگه! همون که عروسی مون گل آورده بود
بابا: آهاااااااااان. شهربانو خانم.
.
یعنی می خوام بدونم توی این سی سال مامان و بابا هیچ خاطره دیگه ای از شهربانو خانم ندارن؟
یعنی حالا چه جور گلی آورده بوده که هردو یادشون مونده؟
.

هیچ نظری موجود نیست: