جمعه، فروردین ۲۰، ۱۳۸۹

معده قلب دوم مردها؟

به یاد ندارم هیچ وقت پدرم در مورد غذا نظری داده باشد. هیچ وقت از غذاهای خوشمزه تعریف نکرده و از غذاهای بدمزه ایراد نگرفته و هیچ غذایی رادوست تر نداشته و غذاها را تنها از نقطه نظر سلامت مورد تحلیل قرار داده است. جمله معروفی هم که در سن بیست و شش سالگی به مامان گفته همیشه آویزه گوشم هست: من ترجیح می دهم همسرم به جای اینکه وقتش را در آشپزخانه صرف کند، چهار صفحه بیشتر کتاب بخواند! خب تعجبی ندارد که دختر چنین آدمی، در سن بیست و چهارسالگی علی رغم علاقه بسیاری که به غذاها و انواع مزه ها و رنگ ها و طعم ها دارد، حتی یک آشپز آماتور هم محسوب نشود.
من؟ حرف پدر را قبول ندارم. به نظر من آشپزی هیچ ارتباطی با کتاب خواندن نمی تواند داشته باشد. و این جمله پدر، فقط و فقط و فقط یک سلیقه شخصی است. چرا که هیچ وقت این جمله را ازش نشنیدم که مثلا من ترجیح می دهم همسرم به جای
ورزش کردن، به جای رقصیدن، به جای آرایش و پیرایش کتاب بخواند! چرا فقط آشپزی؟!
نمی دانم. شاید حق با پدر باشد. شاید من آدم فرهیخته ای نیستم. شاید قلب دوم من هم معده ام باشد و شاید به همین خاطر است که به شدت جذب مردانی می شوم که آشپزهای خوبی هستند. اما در هر صورت من پدر را عامل بی حوصلگی و ناتوانی خود درآشپزی می دانم
.

۶ نظر:

محـمد گفت...

خوب بشین کتاب معرکه نجف دریابندری "کتاب مستطاب آشپزی، از سیر تا پیاز" رو بخون که هم بابات راضی باشه هم خودت!

月光 گفت...

اتفاقا ربط داره، اگر همه بخوان به توصیه ی پدرت گوش کنن همه برای مدت کوتاهی عالم میشن ولی بعدش منقرض میشیم!
خلاصه دم اونایی که آشپزی میکنند خیلی گرم! دستشون درد نکنه

شاهین گفت...

ببین خورشت قرمه سبزی رو در نظر بگیر. هیچ چیز مکتوبی وجود نداره که بهت بگه مثلا این دستورات رو انجام بده تا به یه قرمه سبزی ده از ده برسی! یعنی وقتی مشت میکنی توی ظرف لوبیا سفید این حسته که بهت میگه فلان مقدار لوبیا خیس کن! یا مثلا تعداد سوراخهای پوسته لیمو عمانی! بر اساس ذائقه ی مهمونها باید تعداد سوراخ ها رو تنظیم کنی تا زیاد ترش نشه.
آدم می تونه با آشپزی حسش رو منتقل کنه. میتونه حرفهایی بزنه که با زبان نمیشه بیان کرد. یه رقصنده هم همینکار رو میکنه. و یک پیانیست. پس احتمالا آشپزی میتونه یک هنر باشه

s3m گفت...

جل الخالق!
‏اين پست
از تو گودر هست
از تو خونه نيست
از تو يوني هست

golbonmol گفت...

man ta vaghti ke shuru nakardam be tanha zendegi kardan, nemitunestam hatta nimroo dorost konam. fek mikardam ashpazi kar e zan hast va man dust nadaram. ama hala ashpaz e khubi mahsub misham va in etefagh dar arz e yek ruz oftad ve un vaghti bud ke fahmidam ya bayad mahi 500 dolar birun ghaza bokhoram o chagh sham, ya inke dast be kar sham. az inke ashpazi baladam khoshalam, chon yek maharat mahsub mishe.SKILL

R A N A گفت...

dreamer>> Good Idea! ;)
月光>> na agha! mongharez chera? noono panir hast. maast hast :D
Shayan >> baba ye bar biar in ghorme sabzito maa becheshim.
s3m>> :D:D
موفرفری>>
khob hala inghadr tahghiram nakonid dige. miram yad migiram be khoda :P