گاهي دلم ميخواهد گربه كوچك پشمالويي باشم كه گوله ميشود در انحناي ميان شانه و گردن. گربه كوچك پشمالويي كه تندتند ميتپد. كه ريزريز ميليسد. كه آوازِ ميوُ ميخواند به زباني كه هيچ كس نميفهمد. كه در يك صبح بهاري ردِ پنجههاي كوچكش روي مبل آبي كنار پنجره، ميگويد كه براي هميشه رفتهاست.
.
عكس
.
.
عكس
.
۱ نظر:
هیچ می دانستید حیاط ما در مسیر رفت و آمد گربه ها و بچه گربه ها قرار داره؟ روزانه ۵۰ قلاده گربه از حیاط ما گذر میکنند و ما گاهی غذا برایشان میریزیم.
به تازگی سیستم آبیاری راه اندازی کردیم که با فشار یک کلید کل حیاط را فواره آبیاری میکند! تفریح مورد علاقه بنده خیس کردن گربه ها به این روش است!!! خیلی حال میدهد
ارسال یک نظر