دوشنبه، آبان ۲۵، ۱۳۸۸

زن بودن

خوبی زن بودن این است که آدم به‌طور منظم به خودش حق می‌دهد که برای دو سه روز غمگین و پرتوقع و زودرنج و ننر بشود. که می‌داند حالش موقتی‌ست اما همین‌طور غم‌بار ادامه می‌دهد و تظاهر می‌کند که هیچ‌کس نمی‌فهمدش. به حال خودش غصه می‌خورد. دلش برای خودش می‌سوزد. با بالای چشمت ابروست هم قهر می‌کند. اجازه می‌دهد به خودش که بگوید من طاقت ندارم. که کرگدنش را می‌فرستد مرخصی. ننر می‌شود. مچاله می‌شود توی بغلی... اگر باشد. نبود هم غصه می‌خورد که می‌بینی یک بغل هم نیست حتی و کیسه آب‌گرم را می‌برد توی تختش. خوبی‌ش این است که اگر چیزهایی هست که تمام ماه به خودت اجازه نمی‌دهی برایشان گریه کنی، دو سه روز به خودت حق می‌دهی که برایشان گریه کنی و به خودت می‌گویی این گریه نیست. این سندرم فلان است و خوب می‌شود زودی
+.

۵ نظر:

marmar گفت...

kheili ghashange rana.afffffffffarin duste latifam

R A N A گفت...

miss u marmar,
affarin be nevisandash.. ;)

نیم شب ژرف گفت...

خوبی زن بودن رو درست نمی دونم ، اما خوبی شما اینه که نمی شه هیچ چیزی راجبتون حدس زد !!ا

افسانه سیزیف گفت...

بدی زن بودن هم اینکه ، خیلی‌ موقع‌ها حس‌هات رو جدی نمیگیرن و ربطش میدان به هورمون و این ..س شعر‌ها ! :D

Very well-written and truly love your blog dear

tardid گفت...

خوبی زن به این است که وقتی ناراحت می شود تا نازش را نخرند درست بشو نیست. تازه دست خودش هم نیست.