نقطه سرخط

جمعه، مهر ۰۳، ۱۳۸۸

باران

چشمم به آسمان گرفته كوير افتاد و ... بغض هردومان تركيد

.

با ایمیل ارسال کنید این را در وبلاگ بنویسید!‏هم‌رسانی در X ‏در Facebook به اشتراک بگذارید ‏اشتراک‌گذاری در Pinterest

- از آرشيو قديمي, لحظه هاي من

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

پیام جدیدتر پیام قدیمی تر صفحهٔ اصلی

اشتراک در: نظرات پیام (Atom)

Shineez.sun[at]gmail[dot]com

.

یک کتاب حاصل خویشتن دیگریست. خویشتنی غیراز آنچه در عادت ها، اجتماع و رفتارمان نشان میدهیم- مارسل پروست

LABLES

روز به روز (276)
لحظه هاي من (209)
كوتاه (113)
نسخه پيچي هاي يك ديوانه (98)
آدم های اطراف (88)
کجای این دنیا باشم؟ (68)
جایی که کار می کنم (43)
تو را من تو كردم (39)
دوست تر دارم (39)
ماجراهای خانه ما (8)
کتاب (4)

BLOG LIST

نمایش 5 ‏نمایش همهF

REFFERENCE

کتابخوان
هم فيلم بيني
لغتنامه دهخدا
وقت گذرانی در در تهران

My HistoRy

◄ 2024 (17)
- ◄ دسامبر (1)
- ◄ نوامبر (1)
- ◄ سپتامبر (1)
- ◄ اوت (2)
- ◄ ژوئیهٔ (4)
- ◄ ژوئن (3)
- ◄ مهٔ (1)
- ◄ مارس (1)
- ◄ ژانویهٔ (3)

◄ 2023 (26)
- ◄ دسامبر (1)
- ◄ نوامبر (3)
- ◄ اکتبر (2)
- ◄ سپتامبر (2)
- ◄ اوت (2)
- ◄ ژوئیهٔ (1)
- ◄ ژوئن (2)
- ◄ مهٔ (5)
- ◄ آوریل (3)
- ◄ مارس (1)
- ◄ فوریهٔ (2)
- ◄ ژانویهٔ (2)

◄ 2022 (10)
- ◄ دسامبر (1)
- ◄ اکتبر (2)
- ◄ اوت (1)
- ◄ آوریل (2)
- ◄ فوریهٔ (2)
- ◄ ژانویهٔ (2)

◄ 2021 (10)
- ◄ دسامبر (2)
- ◄ نوامبر (4)
- ◄ ژوئن (1)
- ◄ مهٔ (1)
- ◄ مارس (1)
- ◄ ژانویهٔ (1)

◄ 2020 (15)
- ◄ دسامبر (1)
- ◄ اکتبر (2)
- ◄ اوت (1)
- ◄ ژوئیهٔ (1)
- ◄ ژوئن (2)
- ◄ مهٔ (1)
- ◄ آوریل (2)
- ◄ مارس (1)
- ◄ فوریهٔ (2)
- ◄ ژانویهٔ (2)

◄ 2019 (6)
- ◄ نوامبر (1)
- ◄ مهٔ (3)
- ◄ آوریل (2)

◄ 2018 (12)
- ◄ نوامبر (2)
- ◄ سپتامبر (2)
- ◄ اوت (1)
- ◄ ژوئیهٔ (1)
- ◄ ژوئن (1)
- ◄ مهٔ (2)
- ◄ فوریهٔ (1)
- ◄ ژانویهٔ (2)

◄ 2017 (19)
- ◄ نوامبر (3)
- ◄ اکتبر (2)
- ◄ سپتامبر (1)
- ◄ اوت (2)
- ◄ ژوئیهٔ (2)
- ◄ ژوئن (1)
- ◄ مهٔ (2)
- ◄ آوریل (2)
- ◄ مارس (2)
- ◄ فوریهٔ (1)
- ◄ ژانویهٔ (1)

◄ 2016 (17)
- ◄ دسامبر (1)
- ◄ نوامبر (1)
- ◄ اکتبر (2)
- ◄ سپتامبر (1)
- ◄ ژوئیهٔ (1)
- ◄ ژوئن (5)
- ◄ مهٔ (1)
- ◄ آوریل (2)
- ◄ فوریهٔ (2)
- ◄ ژانویهٔ (1)

◄ 2015 (33)
- ◄ دسامبر (1)
- ◄ نوامبر (5)
- ◄ اکتبر (6)
- ◄ سپتامبر (1)
- ◄ اوت (3)
- ◄ ژوئیهٔ (3)
- ◄ ژوئن (2)
- ◄ مهٔ (2)
- ◄ آوریل (1)
- ◄ مارس (3)
- ◄ فوریهٔ (3)
- ◄ ژانویهٔ (3)

◄ 2014 (44)
- ◄ دسامبر (4)
- ◄ نوامبر (2)
- ◄ اکتبر (2)
- ◄ سپتامبر (5)
- ◄ اوت (4)
- ◄ ژوئیهٔ (4)
- ◄ ژوئن (5)
- ◄ مهٔ (4)
- ◄ آوریل (3)
- ◄ مارس (1)
- ◄ فوریهٔ (4)
- ◄ ژانویهٔ (6)

◄ 2013 (58)
- ◄ دسامبر (5)
- ◄ نوامبر (3)
- ◄ اکتبر (5)
- ◄ سپتامبر (4)
- ◄ اوت (2)
- ◄ ژوئیهٔ (2)
- ◄ ژوئن (4)
- ◄ مهٔ (5)
- ◄ آوریل (6)
- ◄ مارس (4)
- ◄ فوریهٔ (12)
- ◄ ژانویهٔ (6)

◄ 2012 (88)
- ◄ دسامبر (10)
- ◄ نوامبر (9)
- ◄ اکتبر (5)
- ◄ سپتامبر (3)
- ◄ اوت (5)
- ◄ ژوئیهٔ (7)
- ◄ ژوئن (6)
- ◄ مهٔ (11)
- ◄ آوریل (6)
- ◄ مارس (7)
- ◄ فوریهٔ (10)
- ◄ ژانویهٔ (9)

◄ 2011 (164)
- ◄ دسامبر (15)
- ◄ نوامبر (14)
- ◄ اکتبر (13)
- ◄ سپتامبر (15)
- ◄ اوت (12)
- ◄ ژوئیهٔ (10)
- ◄ ژوئن (16)
- ◄ مهٔ (15)
- ◄ آوریل (15)
- ◄ مارس (12)
- ◄ فوریهٔ (10)
- ◄ ژانویهٔ (17)

◄ 2010 (326)
- ◄ دسامبر (17)
- ◄ نوامبر (21)
- ◄ اکتبر (22)
- ◄ سپتامبر (22)
- ◄ اوت (26)
- ◄ ژوئیهٔ (27)
- ◄ ژوئن (32)
- ◄ مهٔ (34)
- ◄ آوریل (28)
- ◄ مارس (33)
- ◄ فوریهٔ (29)
- ◄ ژانویهٔ (35)

▼ 2009 (178)
- ◄ دسامبر (50)
- ◄ نوامبر (45)
- ◄ اکتبر (61)
- ▼ سپتامبر (22)

FOLLOWERS

پست های پرطرفدار

در خدمت و خیانت روابط از دست رفته

یک حس منحصر به فرد هست در دیدن کسی که یک روز دوستش داشتی. شبیه شکوه راه رفتن روی خرابه‌های رم باستان است وقتی با خودت فکر می‌کنی آهای آدم‌...
هنر معمولی زیستن

معمولی بودن میتواند سخت ترین وضعیت ممکن باشد در زندگی. مثلن؟ شاگرد معمولی بودن. قیافه معمولی داشتن. دونده معمولی بودن و نقاش معمولی بودن ...
اولین حشره کش، که اسمش پیف پاف بود

بعضی غم ها نمیروند، هزار سال هم که بگذرد، باز میمانند. ته نشین میشوند، رسوب میکنند در تارو پود وجودت. حتی هنوز بغض هم دارند. دلتنگی هم دار...
نمی‌دانم ازین پوسیدگی به کجا می‌شود فرار کرد

وانمود می کنم که همه چیز طبق روال است. وانمود می‌کنم همه تاریکی‌ها و غم‌ها و دردها را فراموش کرده‌ام. اما مگر می‌شود شب را فراموش کرد وقتی...
تهران . دو

توی سالن آرایشگاه منتظر بودم. صدای آسیه از اون اتاق می اومد که داشت با مشتری زیر دستش حرف می زد. می پرسید خوب شدی؟ بخواب یه کم باز. آب قن...
غمگینم

یک جایی هست در زندگی، که آدم شروع می کند خودش را جمع و جور کردن. چطور؟ با وانمود کردن به خوشحالی. وانمود کردن به فراموشی. به خوشبختی. بعد ه...
این گوشه ی دور دوست داشتنی دنیا..

الی را یک ماه بود ندیده بودم. روپوش آشپزی ش را پوشیده بود و یک قاب دستمال روی شانه چپش انداخته بود و با صبر و حوصله راجع به مواد اولیه غذ...
چون صبر توان کرد که مقدور نماندست*

انگار همه عالم و دنیا دست به دست هم دادند تا به من درس "صبوری" بدهند. از قضا خداوند هم هزارو چهارصد سال پیش بندگان مومنش را به ص...
توصیه های یک دیر کاریافته

مخاطب خاص: این پست برای خارج-نشینانی نوشته شده که درسشان به اتمام رسیده، یا رو به پایان است و ناگزیرند از مرحله ناخوشایند و بعضن صعب العبو...
نفسهای سنگین

سالهای سال از خودم میپرسیدم که پدر و مادرهایمان چطور در دوران جنگ زندگی میکردند. بارها سعی کردم زندگیشان را تصور کنم. تصور کنم که یک گوشه م...

با پشتیبانی Blogger.