سه‌شنبه، اردیبهشت ۲۰، ۱۳۹۰

درد..کش می آید میان لحظه ها..

اولش هردوتامان باهم جیغ کشیدیم. خوبی ش این بود که آن کله کوهِ بالای پل، پرنده هم پر نمی زند هیچ وقت. می دانید هردوتا با هم جیغ کشیدن چطوری ست؟ هی که آدم صدای جیغ آن یکی را می شنود جیغ خودش بلندتر می شود. هی جیغ زنانِ ناباورانه هم را نگاه می کردیم و ثانیه ها هی کش می آمد.. بعد یک جایی دیگر پریدیم بغل هم. اینکه دقیقن چه شد که تصمیم گرفتیم جیغمان تمام شود و بغلمان شروع شود را نفهمیدم... من اماعاشق بغل های سفت سلام م. راستش را بخواهید این اولین بغل سفت سلام زندگی م بود. تا قبلش اصلن نمی دانستم که بغل سلام هم هق هق گریه دارد. داشت اما. حتی بغلش هم که تمام شد، گریه اش هنوزه مانده بود.
.

۲ نظر:

ناشناس گفت...

میل فرستادم. مدتی پیش.
فرانسوی

Mahsa گفت...

Ranaye azizam,
mersiiii baraye inke lahzeharo minevisi. delam barat ye zare shode. be omide didare kheiliiii zoood