دوشنبه، بهمن ۱۱، ۱۳۸۹

گربه سانان

در شرکت یک دوست پیدا کردم. دوستم پسری ست گربه سان. نگاهش که می کنم یاد گربه های کمین کرده در تاریکیِ کوچه پس کوچه های تهران می افتم که چشمهای روشنشان در سیاهی برق می زند. چشم های روشنِ گربه سانش برق می زند. موقعیت سازمانی ش شبیه به من است اما در یک بخش دیگر. بعد ما همکار جیک تو جیک از آب در آمدیم چون یک پروژه مشترک برایمان تعریف شده. بعد ظاهرن داریم پروژه انجام می دهیم، باطنن او دارد پته سازمان را برای من میریزد روی آب. از اینکه کی با کی دشمن است و کی چقدر حقوق می گیرد و چرا و کلاس کاری کدام واحدها بیشتر است و اینها. با این اطلاعات احساس بهتری دارم. از آن گنگ و گولی اولیه در آمدم و حالا تک تک رفتارهای کوچک آدم ها برایم معنا دار است. دوست گربه سانم می خواهد با من بیاید فرانسه حتی. یعنی اینقدر بهمان دارد خوش می گذرد. البته اینها همه اش در حد تئوری پردازی های ساعت های چای و استراحت میان کار است. نصف زمان مفید کاری مان را هم داریم با هم سر شکل جدول و کادر صفحه دعوا می کنیم. بس که سلیقه مان با هم فرق دارد و متاسفانه باید خروجی کارهامان شبیه به هم باشد. برداشته دور جدول را کادر سه خطه زده آخر. بعد همین طور هم عکس سوسیس کالباس چسبانده روی جلد دستورالعمل. اصرار هم دارد که خوشگل شده! من؟ ته برعکس اویم. جدول هام عبارتند از چهار خطر نازک ساده. چهار خط. نه بیشتر. برای سطر و ستون های جدول هایم خط نمی گذارم حتی. جدول باید سفید و دلباز و قشنگ باشد. او اما این را نمی فهمد. از طرفی دلم هم برایش می سوزد. چون زور من بیشتر است و او گناه دارد. اما آخه عکس ناگت مرغ؟!؟!
.

۶ نظر:

hossein mohammadloo گفت...

جدول هام عبارتند از چهار خطر نازک ساده
یعنی انقدر خطرناکن جدولات ؟ :))
چه حالی میده آدم با یه گربه سان بره فرانسه هاااا

چکاوک گفت...

:)))))))
از اونروزی که قرار شد آرزو کنیم هرروز همو ببینیم ندیدمت دیگه که! اولش لابد من زودتر میومدم تو دیرتر، یابرعکس. بعدش که رفتی سفر خانوم! حالام گربه سان داری دیگه!

دانیال گفت...

اولا: این خاله زنک بازی ها چیه سرکار مخصوصا با یه پسر!
دوما: آبروی نداشته صنایع رو بردین که! نباید بگین که کل کارتون و مشکلاتتون چند تا قیافه جداوله
سوما: سوسیس کالباس چیه، بگو طراحی روی جلد آنهم به گونه ای که برای خواننده جذاب باشه و الهام بخش

طلایه گفت...

دلمون خوشه بچه مونو فرستادیم سر کار!!
۴ تا جدول و عکس سوسیس کالباس؟!
:دی

Ida گفت...

"عکس ناگت مرغ" :))))

R A N A گفت...

حسین: آره جای شمارو هم خالی می کنیم اونجا

چکاوک: هاها. نه بابا گربه سان مال توی شرکته فقط. عاطفه قرار شده یه روز ببرتمون بیرون :دی

دانیال: اولا: بابا اینا آشنایی با محیط کاریه
دوما اینکه، کل کارمون که این نیست که. در مورد محتویاتش تفاهم داریم. در مورد ظاهرش متاسفانه مشکلات زیادی وجود داره :دی
سوما: :)) واقعا عکس سوسیس کالباس برای تو جذابه؟؟

آیدا: والا به خدا!!!! مثلن روی دستورالعمل حسابرسی! یا کنترل سوابق. فککن آخه