سه‌شنبه، بهمن ۲۰، ۱۳۸۸

در بعضی کارها دوست ندارم از پسرها کمک بگیرم. مثلا؟ کدنویسی. یعنی ترجیح می دهم از دست اِرورهای برنامه، هی مشت های ریز بزنم روی میز و پاهایم را بکوبم روی زمین و چندساعت نان استاپ خودم را میخکوب کنم به صندلی و کتف و گردن و کمرم خشک شود که هیچ، از خیابان گردی و کافه نشینی و دوست بازی و اینها هم بیافتم؛ اما خودم کد بزنم پروژه هام را.
درعوض بعضی کارها را از دستم هم که بربیاید دوست دارم پسرها برایم انجام دهند. باز مثلا؟ ویروس کشی و آپدیت های چرت و پرت و نصب برنامه و این حرف ها. که یعنی با خیال راحت لپ تاپ را بسپارم دستشان و بروم توی تراس یک هوایی بخورم و بعد مثلا دو فنجان قهوه بیاورم و باز هی برای خودم بازی بازی کنم با فنجان قهوه و حرف های خلخلی از زمین و زمان ببافم به هم و بدانم طرف نصف حواسش توی کامپیوتر است و این کلا خیالم را راحتتر کند در حرف زدن و وول خوردن و حتی نگاه کردن
.

۲ نظر:

ناشناس گفت...

totally agree :)

R A N A گفت...

تو عزیز دل منی که... یه اسم ای کاش از خودت بنویسی برام