شنبه، اسفند ۰۵، ۱۳۹۱

مثل کشتی گیر اعزامی به مسابقات جام جهانی هستم، میانه ی یک نبرد در مرحله حذفی، که فیتیله پیچ شده و مقادیری امتیاز و اعتبار از دست داده، روی تشک ولوست، عرق از وجناتش، و جان از دماغش دارد بیرون میآید. چرا که کم مانده بود ضربه فنی شود. نشده ولی. همه زورش را زده شانس هم آورده، غائله را با یک فیتیله پیچ ختم کرده. حالا باید خودش را جمع آوری کند و بقیه کشتی ش را بگیرد. اما چی؟ نمی تواند. واقعن. یک نفر نباید آیا یک حوله مرطوب خنک جلوی صورتش تاب دهد تا راه نفسش باز شود؟ 
مشت و مال لازم دارم. جسمن. روحن. حریف از سروکولم بلند شده ولی من همچنان منقبض و مسترسم. مسترس از استرس می آید و اگر شما نمیدانید چیست که خوش بحالتان. اگر هم میدانید که یک تایم اوت برای من درخواست کنید. لطفن.  
.

۲ نظر:

Ehsan گفت...

خوبیش اینه که قول جام جهانی - و نه المیپیک - رو بهت دادن، که یه دفعه همه تلاشت بر باد نره! :)

Time-out requested

ناشناس گفت...

like