دوشنبه، آبان ۲۹، ۱۳۹۱

پاره ای توضیحات

از من یک وبلاگ انگلیسی در شده در اینجا. تا حالاش خیلی بابت این خبط فحش خورده ام که قبول دارم حقم است اما وبلاگم را منهدم نمیکنم. داستان وبلاگم داستانِ چند پهلویی ست آخر. یعنی اینطور نبوده که یک روز صبح از خواب بیدار شوم بگویم بروم یک وبلاگ انگلیسی درست کنم بعد بنشینم زور بزنم که با زبان الکن انگلیسی م پست هوا کنم. داستان اینطوری بود که یک روز خودم را دستگیر کردم. که چندماه است هر نوشته ایم که مخاطب داشته انگلیسی بوده. بعضی از مخاطب هام طبعن فارسی نفهم بودند اما مهمترهاشان نه. حالا یک پهلوی داستان همان آدم هایی م هستند که فارسی نمیفهمند و داریم یک بخش بزرگی از هم را از دست میدهیم که خب با انگلیسی نوشتن من یا آنها، آن بخش بزرگ همچنان از دست میرود اما تکه های کوچکی این وسط ها دستمان را میگیرد که در این قحطی همان هم غنیمت است. بعد میرسم به مخاطب های فارسی زبانم که راحت تر بودم برایشان انگلیسی بنویسم که یعنی این نبوده که من راحت تر باشم انگلیسی بنویسم، بلکه راحت تر بودم که فارسی ننویسم. بس که وقتی فارسی نمی نویسد آدم دارد زور میزند. یک زور نهانی هم هست. یعنی یک جایی درون آدم منقبض می شود و آن نرمالوی گریان سانتی مانتال آدم راحت تر مهار می شود. یعنی آنجایی که داری خودت را میچلانی که احساس های افسارگریخته ی خانمان سوز را جمع و جور کنی اگر بخواهی فارسی بنویسی یک خط کافیست که به فنا بروی. اما بردار انگلیسی ده صفحه بنویسشان اصلن آن بخش متمرکز وجودت از روی تراژدی که درش گیر کردی میچرخد روی نگارش و خب طبعن بخاطر بی سوادی در کلمات تراژیک زبان های دیگر انسان از توصیفات جگرسوز باز مانده و مجبور می شود درعوض به آن رشته منطقی کلام بچسبد که در نوشته های فارسی من معمولن میان فوران های احساسی گم می شود. بعد طرف می خواند میبیند وای چقدر تو دختر قدرتمندی هستی. خیلی غیر احساساتی مسئله را برداشتی آنالیز کردی در اوج خونسردی و خلاصه برای منی که چهره بدبخت احساساتی م بسیار در سالهای گذشته پررنگ بوده و رسمن نمیتوانستم هیچ پرده ای رویش بکشم، حالا این نوشتن انگلیسی روتوش خوبی شده که سوارترم می کند بر امور یا دست کم اینطور نشان می دهد. 
داستان البته پهلوهای دیگری هم دارد که از حوصله جمع خارج است. 
حالا اصلن من وبلاگ جدا برای پست های انگلیسی م درست کردم که خواننده هام مجبور نباشند یکی درمیان یا ده تا درمیان از زبان اکابر من بهره مند شوند، اما متاسفانه گوگل-ریدر پست های وبلاگ جدیدم را هم بین پست های این وبلاگ بخورد ملت می دهد که من نمی دانم چطور باید درستش کنم. احتمالن اگر آن-سابسکرایب کنید و باز دوباره دنبالش کنید باید درست شود. مطمئن هم نیستم متاسفانه. آیا کسی از شما بلد نیست چطور فید وبلاگ هام را از هم جدا کنم؟ آیا من باید جدا کنم؟ یا شما باید جدا کنید؟ یا چه؟
.

۱ نظر:

MoNe گفت...

Man ke har dosho mikhoonam,kollliam khoobe.
be nazaram,harkiam doost nadare,mitoone mark as read kone.
Labkhand