جمعه، آبان ۰۶، ۱۳۹۰

دلم یک وقت هایی یک مدل عجیبی می تپد.از تو. یک چیزی قل قل کند انگار. قل قل جوشان نه البته. مثل بخار بالای قابلمه ای که زیرش را خاموش کرده باشی. قل قلِ میرای نا فرجامی. یک مدلی که این همه جوشیدی چه شد؟ بعد خودم را کش می آورم پنجره را باز می کنم. هوای تازه با چه چه گنجشک ها سرریز می کند تو. آسمان را نگاه می کنم و نفس عمیق می کشم و باز قل قل می کند. اگر بلوز طوسی ه تنم باشد که خیلی همه چی بهتر است. باد از زیر آستینش می رود تو. زیربغلم یخ می کند. پنجره را بسته تر می کنم. بعد عکس خودم را در شیشه اش می بینم. با موهای انبوهی که بالای سرم جمع شده. موهایی که یک تیغ سیاهند هنوز. یاد آن یک تار موی سفیدی می افتم که خیلی وقت است گم اش کرده ام. دلم قل قل می کند. از تو.
.

هیچ نظری موجود نیست: