چهارشنبه، آبان ۰۵، ۱۳۸۹

کلن یعنی می خوام بدونم برنامه بعدی ت چیه؟

خب عزیز من، زنگ که می زنم بهت جواب نمی دهی، اس ام اس می زنم که زنگ بزن، می گی نمی زنم! توی جمع هم دیگه رو می بینیم سرسنگین نگاهت رو می چرخونی از روی آدم. رودربایستی جمع نبود جواب سلام مون رو هم نمی دادی، فکر نمی کنی بد نیست منم بدونم چه کارت کردم؟! معما طرح می کنی برای آدم؟ الان من از کجای عالم باید بفهمم شما چرا.
مغز هرکس گنجایشی داره. خب مغز من خیلی چیزها رو یادش نمی مونه. هی نشسته ام یکی دو هفته است زور میآرم بهش که چه کار کردی فلانی اینطور شد؟ چه شد؟ اصلن آخرین بار کجا بودیم؟ چه بودیم؟ چه گفتیم؟ چه خوردیم؟ بعدتر راجع به این آدم با کی حرف زدیم؟ چی گفتیم مثلن؟ هیچی به خدا. حتمن یعنی کسی رفته از خودش حرفی ساخته؟ کی رفته؟ چی ساخته؟ چطور یعنی؟ چرا آخه؟.. من گرگیجه بگیرم شما خیالت راحت می شه؟ راحت باش گرفتم.
بعدتر؟ هی از همه راه ها می رسم به بن بست و زنگ می زنم باز و برنمی داری و اس ام اس می دم که چه شده خب؟ باز جواب نمی دی و من دوباره یک عالم راه بن بست رو می رَم می خورم به دیوار و..
پی نوشت: می ترسم لینک هم واسه ت بفرستم روتو کنی اونور، نخونی.
.

۲ نظر:

ناشناس گفت...

گه گیجه عزیز جان "گه گیجه"

R A N A گفت...

همون گر گیجه رو ترجیح می دم