نمیدانم چطوری شده که وبلاگم در گودر آپ نمی شود. دوزاریم هم نیافتاده بود. هی از این و آن میشنیدم که چرا آپ نمیکنی و فکر میکردم بله کمتر مینویسم اما نه آنقدر که سراغ بگیرند. نگو کلن چندماه است تعطیلام. یک ماه البته فکر کنم نمیدانم. به هرحال. اولش یک احساس پوچی عجیبی بهم دست داد چون بهرحال انسان مخاطب نیاز دارد که اگر نداشت وبلاگ نمیساخت. بعد اما حالا که چند روزی میگذرد میبینم چه حس خوبی دارم. انگار مسئولیتی در قبال پست هایم ندارم دیگر. آن دوتا چشمی که در پست قبلی مدام از خودم ارسال میکنم دور دست ها که حواسم به خودم باشد انگار برگشته باشد پایین. دارم نیلوفر گوش کنان قر میدهم یعنی. هیچ جایی م هم خدشه دار نمیشود. از نگاه خوانندگانم هم لابد در هاله ای از ابهام فرو رفتم.
حتی دلم میخواهد مثل سالهای دور و وبلاگ های اولی م اینجا از آن شعرهای کوچک عاشقانه بگویم. اصلن ولم کنید میزنم باز مثل هجده سالگی عاشق می شوم. مدل عشق های ایرانی. ازین عاشقی ها که بیشتر در خیال میگذرد تا در کنار. ولم نکنید پس.
.
۲ نظر:
هستيم...
فید قبلی دیگه نمیاد. اون انگلیسیه. من همینو فالو میکنم میاد!
ارسال یک نظر