شنبه، اسفند ۲۸، ۱۳۸۹

عیدانه

بهار هم بهارهای قدیم بانو
که آواز گنجشک ها را عطر شکوفه غوغا می کرد
...
از روزی که تو رفتی
دو شکوفه یخ بست در نگاه بهار
برف می بارد بر سرم مدام
و بهار
زیر چتر زمستان خفته است
.

۱ نظر:

hossein mohammadloo گفت...

چقدر غمناکانه و تاریک