قرنطینه هنوز ادامه داره. من وارد ماه هفتم بارداری شدم. دو هفته است که به کارم برگشتم. از خونه کار کردن برای ما، به معنای مشاوره تلفنی و آنلاینه. آدمها هنوز بهش عادت ندارت و ایجاد ارتباط و جلب اعتماد مراجعه کننده اینطوری سختتره. در مشاورههای حضوری بیشتر گوش میکردم اما الان مجبورم بیشتر حرف بزنم چون ظاهرن تلفن آدمها رو تشویق به حرف زدن نمیکنه. بعضی روزها نگران خانمهایی میشم که با همسرهاشون مشکل داشتند. بهشون زنگ میزنم و وقتی جواب تلفن و پیامهام رو نمیدن دیوانه میشم از نگرانی. با تیم مبارزه با خشونت خانگی شرکت تماس گرفتم. کارکردن با روانشناسها در این وضعیت به خودمم خیلی کمک میکنه. کنار اینکه چطور پیامی و از چه طریقی برای خانمها بفرستم که موثرتر باشه، هر از گاهی بهم یادآوری میکنند که تو بارداری و باید مراقب خودت هم باشی. و اینکه ما نمیتونیم به زور به کسی کمک کنیم. کافیه بدونند که اگر کمک خواستند ما در کنارشون هستیم.
شرکت یک کمپ مخصوص پناهندههای مبتلا به کرونا باز کرده. در مدت چند روز کل پرسنل شامل دکتر و پرستار و بهیار و نظافتچی و نگهبانی و آشپز باید استخدام میکردیم. هفته پرتنشی بود. یک بار دیگه یادم افتاد که من برای کار در شرایط بحرانی ساخته نشدم. نمیدونم بقیه چطور میتونند در چنین شرایطی آرامششون رو حفظ کنند و به قول خودشون مسائل کار رو با زندگی شخصی مخلوط نکنند. من نمیتونم.
از کار که بگذریم، حال عمومیم بهتر شده. چراغهای مغزم دارند دونه دونه روشن میشند و میتونم به آینده فکر کنم. به خودم فکر کنم. هرروز آشپزی میکنم، تو حیاط قدم میزنم و هر هفته نقاشی میکشم. نمیدونم قرنطینه قراره چقدر و با چه شدتی ادامه پیدا کنه. الان نزدیک به دو ماهه که من و شوهرم بیست و چهارساعته کنار هم دیگهایم. از هفت سال پیش که دوست شدیم و حتی از پنج سال پیش که ازدواج کردیم اینقدر ممتد و بدون فاصله کنار هم و فقط همدیگه نبودیم. الان کنار هم نبودنهامون محدود میشه به نیم ساعتی که شوهرم بدون من بره خرید. تازه خرید هم اکثرن با هم میریم. اگر قبلن بهم میگفتند مجبور میشیم اینقدر ممتد و بیفاصله کنار هم باشیم وحشت میکردم. ولی بطرز غافلگیرکنندهای همه چیز خیلی خوب پیش میره. مطمئنن وقتی دانشگاهها دوباره باز بشن و بخوایم صبح تا شب از هم جدا باشیم دلمون برای حضور همیشگی و نرم دیگری که این روزها تجربه کردیم تنگ میشه.
مطمئنن این قرنطینه هم مثل همه اتفاقهای دیگه از ما آدمهای دیگهای میسازه. ولی فقط وقتی میتونیم از اثراتش حرف بزنیم که ازش رد بشیم. الان واسه این حرفها خیلی زوده.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر