امشب سال میلادی نو میشود. میخواستم از سالی که گذشت بنویسم. بخاطر لحظههای خوبش احساس غرور کنم و انگشت اتهام بگذارم روی ضعفها و ترسها و تردیدهام و به خودم و شما قول بدهم که تا سال نوی بعد ازشان رها شده باشم.
اما پشیمان شدم. خوب که فکر کردم دیدم اتفاقن ضعفها و ترسها و تردیدها هستند که همه شعرها و داستانها و فیلمهای دلانگیز دنیا را خلق میکنند. هنر زاییده همه حسهای جانکاهیست که آدمها هرسال سرسفره هفتسین یا پای درخت کریسمس آرزو میکنند ازشان دور باشند. حالا بعضیها میتوانند، بعضی دیگر نه.
رزلوشن امسال من اتفاقن این است که ضعفها و ترسها و تردیدهایم را روایت کنم، نمایششان بدهم و قبول کنم که بخش درستی از من و زندگیم هستند. که خطا و بیراهه نیستند و نباید منتظر ناپدید شدنشان باشم. بتوانم بهشان لبخند بزنم و از کنارشان رد شوم.
.
.
۱ نظر:
نمی دانم چند سوال بپرسم یا به گونه ای دیگر بیان کنم؟!
فرق است بین ایمان و ترس
تا بحال چیزی را دیده ای که از روی عشق و ایمان ساخته شده است
یا تا بحال اثری و شعری که از روی گمان و ترس ساخته شده
کدام پر مغز تر است
مقایسه اشتباه است درست، ولی در رابطه با ایمان اشعار حافظ را مثال میزنم
در یک جمله:
با ایمان بساز
بله ممکلت ما هم اگر با ایمان ساخته شود زیباست
ارسال یک نظر