آیا درونگرا، آدم گریز است و برونگرا عاشق آدمها؟ آیا انسان درونگرا محافظه کار و انسان برونگرا بی پرواست؟
درونگرایی و برونگرایی با میزان معاشرت تعریف نمیشود. بلکه براساس نحوه واکنش انسان به تحریکات محیطی تعریف میشوند. انسان درونگرا یا برونگرا نسبت به تحریک ها و تحرک های محیط واکنش های متفاوتی دارند. تحقیق جالبی روی یک گروه نوزادان انجام شده بود به این ترتیب که نوزادها را در معرض رنگ ها و صداهای مختلف قرارداده بودند و آنها را بر اساس اینکه با چه میزان بلندی صدا گریه کرده بودند و یا برای چه میزان درخشندگی رنگها دست و پا تکان داده بودند، به دو گروه طبقه بندی کردند. گروه اول که به میزان درخشندگی نسبتن کم و صداهای نه چندان بلند در محیط واکنش نشان داده بودند، "کودکهایی با عکس العمل بالا" و گروه دیگر که فقط صداهای خیلی بلند و رنگهای خیلی پررنگ و درخشنده واکنششان را برانگیخت، "کودکهایی با عکس العمل ضعیف" نامیده شدند. بعد همان گروه نوزادان در چهار سالگی، ده سالگی و تا بزرگسالی بارها مورد تست شخصیت قرار گرفتند و معلوم شد نوزادهایی با عکس العمل بالا، اکثرن به آدمهای درونگرا تبدیل شدند و کودکهایی با عکس العمل ضعیف، به آدمهای برون گرا.
یعنی آدمهای درونگرا نسبت به تحریکهای محیطی هشیارترند. انگار عایق بندی کمتری دارند، در معرض ترند، دریچه های روحشان بازتر است و ورودی ها تا عمق جانشان نفوذ میکند. شما فکر کن صداها را بلندتر میشنوند، نورها را درخشانتر میبینند، و میشود گفت دنیا را جدی تر میگیرند. یعنی ذهن و روحشان بیشتر با ورودی های محیط درگیر میشود. ممکن است نسبت به محیطهای شلوغ یا تازه گارد داشته باشند، یا زود خسته شان کند. اما اصلن به این معنا نیست که از آدمهای غریبه گریزانند. گاردشان از آدمها نیست، از محیط سرسام آور است. میزان لذت بردن آدمهای درونگرا از مهمانی های پرجمعیت خیلی زیاد به ساختار مهمانی بستگی دارد. در مهمانی های شامی که همه دور یک میز رودررو مینشینند و بطور گروهی در مورد یک موضوع صحبت میکنند، یا پارتی هایی که صدای موزیکشان آنقدر بلند است که بجز رقصیدن و بالا و پایین پریدن هیچ کار دیگری ممکن نیست، انسان درونگرا زود سرریز میکند. البته منظور این نیست که درونگراها در چنین محیط هایی لذت نمیبرند، اما خیلی زود خسته میشوند و دوست دارند از محیط دور شوند.
اما اگر صدای موزیک اجازه صحبت کردن بدهد، و ساختار مهمانی طوری باشد که آدمها بتوانند آزادانه حرکت کنند و در گروه های دو یا سه نفره با هم مکالمات نسبتن طولانی، یعنی بیشتر از نیم ساعت داشته باشند، آدم درونگرا از معاشرت خیلی هم لذت میبرد. و اتفاقن اصلن کم حرف و آرام نیست و خیلی هم درگیر بحث میشود.
از آنجایی که عایق بندی انسان درونگرا قوی نیست و دریچه های روحیش بازتر است، اتفاقن آدمهای غریبه میتوانند خیلی سریع در قلب و فکرش جا بازکنند. او نه تنها شنونده ی خوبی ست، بلکه معمولن پیشنهادهای خوب و کارگشایی هم برای آدمهای دنیایش دارد چرا که آدمها، روحیاتشان، حرفها و مشکلاتشان عمیقن برایش اهمیت دارند، بهشان فکر میکند و تحلیلشان میکند. پس نمیشود گفت انسان برونگرا عاشق آدمهاست و درونگرا آدم گریز است. درونگرایان و برونگرایان هردو آدمها را دوست دارند. انسان برونگرا از مکالمات کوچک (اسمال تاک)، بحث های گروهی، مباحثه در حضور یک عده تماشاگر، و محیطهای شلوغ و پویا لذت میبرد. سر صحبت را براحتی با آدمها باز میکند. حتی اگر این "صحبت" بواسطه فضا یا شرایط، فراتر از وضعیت آب و هوا و ترافیک نرود. در عوض انسان درونگرا وقتی سر صحبت را باز میکند که حدس بزند میتواند راجع به یک موضوع عمیق صحبت کند. از اسمال تاک بدش می آید اما عاشق مکالمات طولانی تر راجع به یک موضوع خاص است. از صحبت کردن در گروه های دو سه نفره لذت میبرد و اگر فکر کند به پیشرفت بحث کمک میکند، خیلی بی پروا از بخش های خصوصی زندگی شخصی ش حرف میزند. انسان درونگرا در ارتباطات نوشتاری و اینترنتی بسیار موفق است. حال آنکه ممکن است در جلسات رودررو بواسطه محیط تحریک کننده نتواند بازدهی خوبی داشته باشد. جالب است بدانیم بهترین بازاریاب ها و فروشنده های آنلاین انسانهای درونگرا هستند.
انسانهای درونگرا محافظه کار نیستند. آدم گریز نیستند. ضعف اجتماعی ندارند. نیاز به اصلاح ندارند. هم معاشرت میکنند، هم حرف میزنند، هم خوش میگذرانند. اما به روش خودشان. بگذاریم خودشان باشند.
.
سازمان حمایت از حقوق درونگرایان
.
بعد. تمام تحقیقات اشاره شده از کتاب زیر روایت شده. در کتاب البته بطور جداگانه به هر تحقیق رفرنس داده شده.
Quiet: The power of introverts in a world that can't stop talking
Susan Cain
Quiet: The power of introverts in a world that can't stop talking
Susan Cain
.
۴ نظر:
من کدومش ام؟! درونگرا یا برونگرا؟
هرکس خودش باید بفهمه کدومه. همیشه آسون نیست.
رعنا، میشه لطفآً چند تا لینک بذاری؟ از اون تحقیق مثلاً یا از ویژگیهای دیگهای که از درونگراها نوشتهای. فکر نکنم دوستام با «توی پست یه وبلاگی خوندم» قانع بشن.
سلام. لینک گذاشتم دیگه. لینک کتابی که اینا رو توش خوندم. در مورد تحقیق ها آخر کتاب بطور دقیق به مقاله ها لینک داده شده.
حالا لینکه رو یه جوری مینویسم که بیشتر به چشم بیاد
ارسال یک نظر