سالی که گذشت، سال شلوغ و پرباری بود. سالی که میاد دوست دارم کمبار و سبکبال باشم.
الان که آخر ساله، به خودم نزدیکترم از اول سال. این برام خیلی ارزشمنده. یعنی میتونم بشینم جلوی آدما و فارغ از اینکه هوای بینمون چقدر سنگینه، تو چشماشون نگاه کنم و از هر چیزی که گذشته، خجالتزده نباشم. چون خجالتزده بودن نه کمکی به اونا میکنه و نه کمکی به من. تمرکز روی گذشتهام منو از خودم دور میکنه. من، امروز و اینجا داره رخ میده. بهتره کنار خودم باشم. هوای سنگینو بدون شماتت خودم تنفس کنم و قبول کنم که این هم واقعیت زندگی امروز منه.
هر آدمی از یه راهی اومده تا به جایی که امروز هست رسیده. راهی که طی شده، خوب و بد، درست و غلط، سخت و آسون، دیگه گذشته. الان باید ببینم پامو کجا بذارم. اسم مجلسیش شاید در لحظه زندگی کردن باشه.
.