دوشنبه، خرداد ۲۷، ۱۳۹۲

نمردیم و سرمان را هم بالا گرفتیم

به نام خدا هستم. سرافراز هستم. خوشحال هستم.

صبح یک بسته شیرینی گرفته بودم قایم کرده بودم توی کیفم. در واحد ما هر دری که به تخته ای میخورد شیرینی خوران داریم. نمیتوانستم پیش بینی کنم که حالا روحانی اینجا در و تخته به حساب میآید یا نه. البته اگر نمیتوانستم پیش بینی کنم بسته شیرینی در کیفم نبود که. میدانید؟ روز جمعه برای شانصد نفر توضیح داده بودم که بله من هم رای دادم. صبح در سفارت. بله. یک کاندیدای غیر محافظه کار هم داریم. و اینکه نخیر. واقعن معلوم نیست کی رئیس جمهور میشود. و باز نخیر. تضمینی نیست که تقلب نشود. چرا رای دادم پس؟ چون امیدی دارم که تقلب نشود. و چه و چه و چه. 

صبح رفتم دیدم بعله. عجب دری به تخته ای کوفته ایم. همه تبریک گویان و تکبیر گویان دورم جمع شدند و به تکرار آنچه میدانستم پرداختند که تقلب نشد. خیلی قوی بودید. در دور اول.با اکثریت آرا. قخوحانی، قخوحانی. و پرسیدند که آیا تمام آخر هفته را در پاریس پارتی کردم و جشن گرفتم؟ که آیا حالا همه چیز بهتر میشود؟ که جوانها خواستار تغییرند؟ که آیا الان ایران تنها کشوری در منطقه است که رای مردمش بی اثر نیست؟ و من با سرافرازی بسیار جعبه شیرینی را از کیفم بیرون آوردم.

 میان این همه آدم و این همه تبریک و این همه اظهار نظر دوتایش خیلی به دلم نشست. یکی اینکه "هفتاد ملیون جمعیت، کم نیست. حتی بیشتر از فرانسه ست. آن هم هفتاد ملیون جمعیت با تمدن و فرهنگ پارسی."  و جمله دیگر اینکه "پس برویم بلیط بخریم برای ایران. من همیشه دوست داشتم به این کشور سفر کنم" و حتی یکی از مدیران بالارتبه دچار حس جو-گیری شده و سخنرانی تمام و کمالی در مورد تفاوت شیعه و سنی ارائه کرده و توضیح دادند که اسلام شیعه خیلی اسلام روشن فکرانه تریست و اصلن نباید ایران را با کشورهای مسلمان سنی مذهب مقایسه کرد و اینها قوانین اسلام را به روز میکنند و کشورهای سنی نمونه اش می شود عربستان سعودی اما کشور شیعه نمونه اش میشود ایران. ببینید. دموکراسی در نظامشان دارند و خلاصه..

و من دیدم فقط حافظه تاریخی ما ایرانی ها نیست که زود پاک میشود. که نگاه دنیا هم با دری که آرام به تخته ای بخورد نسبت به ایران و اسلام و کلن نسبت به همه چیز میتواند تغییر کند. و خب کاری به صحت و دقت حرف ها نداشتم. من سرافراز بودم و ازین حس نایاب نهایت لذت را میبردم. و هنگام نشست خبری امیدوار بودم سرافرازی م به همین زودی به سرافکندگی تبدیل نشود، که فعلن نشد. 

هیچ نظری موجود نیست: