پنجشنبه، شهریور ۰۸، ۱۴۰۳

اینبار غرق نمیشم

اولین بار که روی پدل بورد ایستادم فکر کردم محاله بتونم پارو بزنم و ببرمش جلو. زیرپام لغزنده بود. دریا موجهای کوچیکی داشت که بورد رو بالا و پایین میکرد و من درحالیکه خودم اضافی بودم باید یه پارو هم دستم میگرفتم و تازه پارو هم میزدم. مربی گفت به دورترین نقطه ای که میتونی خیره شو و پارو بزن. گفتم اول باید بتونم روی پام وایستم تا پارو بزنم. گفت نه. پارو زدن کلید طلایی حفظ تعادله. پارو بزن تا بتونی روی پات بایستی. الان توی زندگیم همچین حالتی دارم. اگر پارو نزنم سقوطم حتمیه.
.
 

سه‌شنبه، مرداد ۲۳، ۱۴۰۳

خالی و بی معنا

 دارم تمرین میکنم که چیزی رو با خودم حمل نکنم. از لحظه قبل خالی بشم. از هرچیزی که دیدم، هر چیزی که شنیدم. زنده بودن، یعنی خالی بودن. 

.