بله، هست. تاریخ فراموشکار است و گمان نبرید این فراموشی با گذر زمان و ذره ذره اتفاق میافتد. فراموشی نوع تاریخی یک شبه اتفاق میافتد و من و شما بهش عادت نداریم. چرا که انسانِ فراموشکار در بستر زمان معنا پیدا میکند و تاریخِ فراموشکار در بستر حادثه. مثلن؟ یک شبه تهدیدها و خط و نشانهای لوران فابیوس تبدیل میشود به لبخندها و تعریفها و تمجیدها. حتی حامل دعوتنامه رسمی برای رئیس جمهور ایران میشود و دعوت غیر رسمی از توریستهای ایرانی برای بازدید از فرانسه. برای منی که درخواست ویزای توریستی خواهرم برای دومین بار همین سه چهار هفته پیش رد شد، این فراموشکاری تاریخی بهت آور است. خواهر من همان است که بود. ولی دنیا امروز او را طور دیگری میبیند.
البته این بار اول نیست که تاریخ فراموش میکند و من هنوز فراموش نکرده ام. دفعه قبل سه سال پیش بود سر انتخابات ریاست جمهوری روحانی. یادم هست قبل از انتخابات، دوست و همکار و همسایه اعلام میکردند که دموکراسی در ایران معنا دارد مگه؟ شما رای هم میدهید؟ یا حتی زنان حق رای دارند؟ و سوالها و نظرهایی که بهش عادت داشتیم و داریم. فردای انتخابات اما دوست و آشنا و همکار، به تاریخ فراموشکار پیوستند و با رو و آغوش باز، پیروزی قاطع کاندیدای میانه رو را بهم تبریک گفتند، انگار نه انگار که تا دیروز تمام کاندیداها برایشان یکی بودند و انتخابات ما برایشان شو. از زیبایی های دموکراسی میگفتند و از علاقه شان به تاریخ و فرهنگ و هنر ایران، انگار تا روز قبل هیچ چیز از تاریخ و فرهنگ و هنر ایران نمیدانستند.
راستش را بخواهید فراموشکاری تاریخ حالم را بهم میزند، هرچند که اینبار بازی به نفع من و شما تمام میشود و تصویر خوش آب و رنگتری از ما در قاب دوربین دنیا نقش میبندد، اما در عوض تصویرهای ماندگار و ارزشمندی مثل "اصالت" و "حقیقت" پیش چشم ما یک شبه رنگ میبازند و دیگر انگار هیچ تاریخی برای مان گویای حقیقت نیست و این بسیار غمگینم میکند.
.