چهارشنبه، بهمن ۱۶، ۱۳۹۲

آن های و هوی و نعره مستانم آرزوست

در خیابان به مقصد مشخصی راه میرفتم. خانمی ازم آدرس پرسید."اگر ازین پله ها بروم پایین دست راست میرسم به اس-بان؟"
من: "نه سمت راست او-بانه. سمت چپ میرسید به اس-بان" 
چند قدم خیلی جدی راه رفتم بعد یادم افتاد که این اولین مکالمه ی واقعی آلمانی م بود. نیشم تا خود مقصد تا بناگوش باز ماند. خیلی برایم مهم است که حتمن حین اقامتم در برلین آلمانی یاد بگیرم. چرا که سوراخ رزومه ام را پر میکند. اگر شما اینقدر خوشبخت هستید که تا به حال از سوراخ رزومه چیزی نشنیدید، من با صبر و حوصله برایتان توضیح میدهم. سوراخ رزومه، در حقیقت زمانی از عمر شماست، که به انجام فعالیت قابل عرضی مشغول نیستید. یعنی هیچ قرارداد کاری یا تحصیلی با هیچ موسسه ای ندارید. بعد این سوراخ را آدم ها باید پر کنند تا بتوانند کار پیدا کنند. یعنی روزمه سوراخ دار یک جور مثل شناسنامه سوراخ شده است. یا لااقل در مدرسه تجارت به ما اینطور فهماندند. که برای ادامه حیات شغلی باید سوراخ رزومه تان را بگیرید. آلمانی سوراخ گیر این شش ماه من است. شش ماهی که دو-سه ماهش دارد میگذرد. 
راستش هرروز که میگذرد بیشتر مصمم میشوم که کسب و کار خودم را راه بیاندازم. احساس میکنم جنگیدن در جبهه ایست که ارزش شهادت را دارد. حالایش هم چند ماه است با روحیه فولادین دارم میجنگم. نود و هشت درخواست کار فرستادم و هنوز هیچ کدام به سرانجام نرسیده. حیف عمر آدم نیست؟ حیف سوراخ نیست؟ حالا هی ما با آلمانی درزش را بگیریم، اما خودم که میدانم سوراخ است. 
.